این سایت مربوط به روستای زیبا ی مهتابی می باشد
برگ تحویل میکند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان
غادرالحب صحبة الاحباب
فارق الخل عشرة الخلان
ماه فرخنده روی بر پیچید
و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب نفس
در بند و دیو در زندان
تا دگر روز، با حبان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار مینالید
بر فراق بهار وقتخزان
گفتم اندوه مبر که باز آید
روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسیم بقا وفا نکند
ور نه هر سال گل دهد بستان
روزه بسیار و عید خواهد بود
تیرماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود
چشمان علی همیشه پر شبنم بود
با چاه و یتیم و شب دلش همدم بود
وقتی که دو نیمه شد جبین خورشید
در گوش زمانه شیون ماتم بود
آیت مهر آیین
عین الله
گفتم که علی، گفت: بگو: «عین الله»
گفتم که علی، گفت بگو: «سرالله»
گفتم که به وصفش چه بگویم؟ گفتا:
«لاحول و لاقوّة الابالله»
شایسته ترین مرد خدایی
آیینه ذات کبریایی است علی
راهی به زلال روشنایی است علی
بر حرمت عشق و بر محمد سوگند
شایسته ترین مرد خدایی است علی
نسترن قدرتی
سِرِّ خد
بر معرفت علی کسی را ره نیست
هر کور دلی محرم این درگه نیست
سربسته بگویمت: علی سِرِّ خداست
از سر خدا به جز خدا آگه نیست
سیدمصطفی آرنگ
زمزم خورشید
در صبح دمی که زخم تردید شکفت
از ضربت کفر، روح توحید شکفت
با زمزمه «فُزتُ و ربِّ الکعبه»
بر فرق علی علیه السلام زمزم خورشید شکفت
میرهاشم میری
نماز آخر
وقتی به نماز صبحِ آخر برخاست
فریاد زمسجد و زمنبر برخاست
آن دم که سرش زتیغ نامرد شکافت
خورشید سراسیمه زبستر برخاست
جواد محقق
چراغانی
توفنده تر از هوای طوفانی بود
چشمش همه شب چو ابر بارانی بود
با خنده سرخ صدهزاران گل زخم
وز مخمل خون تنش چراغانی بود